خوشبینی چیز قشنگی است، به ویژه اگراز کشوری آمده باشد که بیشتر به خاطر اخبارغمانگیزش شهرت دارد؛ آنگاه که سخن برسر نهادینه کردن ارزشهای پایهای دمکراتیک باشد. سخن از ایران است: ورای حملات یهودستیزانه لفظیی احمدینژاد علیه اسراییل و مستقل ازکشمکش وی با جامعه ی جهانی بر سر برنامه اتمی ایران، در این کشور 75 ملیون نفره، جامعهای مدنی شکل گرفته است که عمدتا ً از سوی زنان پیش برده میشود.
این برآورد پنج زن مهمان است که به دعوت "جامعهی ایران ـ اتریش"، کارپایه "طرفدار زن و فوروم بینافرهنگی وین ِ ایرانی" در روزهای سوم و چهارم اکتبر به وین آمدهاند و از روندهای تکاملی جامعه مدنی در ایران گزارش میدهند. شهلا لاهیجی، چهره شناخته شده جنبش زنان ایران جزو این مهمانان بود که در سال 1983 به عنوان نخستین زن ناشر، تاریخ را رقم زد. انتشاراتی "روشنگران" تاکنون 300 عنوان کتاب منتشر کرده است که موضوع اکثر آنها را واقعیت زندگی زنان تشکیل میدهد. این ناشر میگوید: عنوان تنها ناشر زن، دیگر مدتهاست که متعلق به گذشته است: در این میان بازار کتاب "به واقع در دست زنان است". وی میافزاید: از 500 ناشر "مستقل"، 200 نفر آنان زنان هستند.
پُرکردن خلاء سیاسی با ابتکارشخصی
این که زنان در مورد "مشکلات جاری" مثل سقط جنین و خشونت در خانواده مینویسند، البته که شجاعانه است، اما این در وضعیت دشواراقتصادی زنان، تغییر چندانی به وجود نمیآورد. وضع بازار کار درایران به طورکلی خراب است ـ به ویژه برای فارغالتحصیلان دانشگاهها ـ با وجود این، زنان مهمان از روندهای مثبت نیزسخن گفتند. فیروزه صابر، کارشناس بازار کار، نتیجه تحقیقات خود درباره 50 کارفرمای زن در ایران را عرضه کرد: همان توانمندی که زنان را قادر میسازد علیرغم تبعیضات حقوقی و اجتماعی مبتلا بهشان، در زندگی شغلی فعال شوند. وی نظر خود را، ورای محیطهای روشنفکری و شهری نیزتأیید شده میداند. صابر می گوید: "زنان آن خلایی را که سیاست رسمی تولید میکند، با نیروی فردی خود پُر میکنند؛ آنها مجبوربه این کاربودهاند."
روزنامهنگارجوان، آمنه شیرافکن، بخش رسانهها را پوشش میدهد. او در رشته تحقیقات زنان در تهران تحصیل میکند، در جنبش دانشجویی فعال است و چند سالیست که برای نشریات زنان مینویسد. این روزنامهنگار 26 ساله میگوید: زنان روزنامهنگاردر سالهای اخیر سلطه مردان و نگاه مردانه را بر رسانهها شکستهاند. امروزه دیگر بحث پیرامون موضوعات ویژه زنان، مانند خشونت در خانواده و یا حق کارکردن زن، تنها در نشریات زنانه مطرح نمیشود، بلکه نشریات عمومی را نیز دربرمیگیرد.
خط قرمز سانسور
اما شرایط کار برای روزنامهنگاران زن در تهران، همچنان دشوار است. وجود سانسور شدید باعث میشود تا درباره، مثلا سنگسارمطلبی نوشته نشود. لیستی از زنان فعال وجود دارد که گزارش در مورد آنها در رسانهها ممنوع است.
با وجود شرایط ناگواری که عدم تأمین مالی هم از زمره آنان است، زنان پیروزیهایی هم به دست آوردهاند: آنها توانستند یک لایحه قانونی در جهت تسهیل چند همسری و بستن مالیات بر مهریه را، که بخشی از اصولگرایان هم با آن مخالف بودند، به شکست بکشانند. فیروزه صابر با افتخار در این باره گفت: "وقتی که از کنار کیوسکهای روزنامهفروشی رد میشدم و دیدم که تقریبا ً همه روزنامه تیتر زدهاند "پیروزی زنان"، مو بر تنم سیخ شد."
ژورنالیسم جنبشی
در مورد یک لایحه دیگر نیز که موضوع آن کم کردن ساعات کار زنان بود، جنبش زنان توانست خواست خود را پیش ببرد. بحث بر سر این لایحه بسیار شدید بود، چرا که عدهای از زنان دراین کاهش یکسویه ساعات کار خود را ذینفع میدیدند. شیرافکن در این باره همچنین گفت که این لایحه سرانجام کنار گذاشته شد، زیرا هزینه مالی آن برای دولت بسیار بالا بود.
شیرافکن همه اینها را نشانهی یک "ژورنالیسم جنبشی" در حال قدرتگیری میبیند: از یک سو به خاطرآن که بسیاری از فعالان زن دراین میان به عنوان روزنامهنگار کار میکنند، و از دیگر سو چون ژورنالیسم انتقادی میتواند تغییراتی در مناسبات موجود را سبب شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر