۱۳۸۷ آذر ۱۰, یکشنبه

همایش کمپین یک میلیون امضا در آلمان (روز جهانی‌ مبارزه با خشونت علیه زنان)


جهل، اولين و آخرين پرده اي است که مي تواند زنان را در پستو نگاه دارد. چه آنان که با مدرسه سازي براي دختران، ‏پيشگام پس زدن اين پرده شدند و چه آناني که تا امروز، با توزيع اطلاع رساني، با توزيع انديشه و آگاهي، سعي در تغيير ‏شرايط زنان دارند، همگي در کار مبارزه با جهلند. در اين گذار تنگ و صعب، که حتا بسياري از زنان تحصيل کرده ما نيز ‏از تدبير غير منصفانه اي که برايشان انديشيده شده نا آگاهند يا درصورت آگاهي نيز، به خودآگاهي جمعي که به ايشان توان ‏تغيير سرنوشتشان را بدهد دست نيافته اند، چگونه مي شود به روشني پاسخ داد که آيا جنبش زنان، امروز محدود به قشر ‏روشنفکر و عده اي از زنان نخبه گراست، يا متعلق به گستره اي از زناني که در اين گستره، از هر طيف و قشري در آن ‏يافت شود؟ اما در همين رهگذر اين پاسخ روشن و واضح را مي شود با قاطعيت گفت که بحث ما در خاستگاه نيست، بلکه ‏در خواسته هاست! و خواسته هاي جنبش زنان، خواسته هاي عمومي است. زيرا منافع جنبش زنان، حدو مرزش را منافع ‏عمومي زنان و به دنبال ان منافع عمومي جامعه تعيين مي کند. ‏(آسیه امینی)
این همایش در روز ۲۵ نوامبر۲۰۰۸ با میزبانی فعالین کمپین در شهر هایدلبرگ (نرگس رضایی، ندا اصلانneda9germany@yahoo.com>، نیما اصلان)و همکاری دیگر اعضای کمپین(خانمها مریم خدارحمی، لیلا سبحانی و نسیمه مرشدی از هامبورگ ) برگزار شد که هدف اصلی این برنامه نقطه آغازی برای همکاری هرچه بیشتر اعضای کمپین در پیشبرد اهداف مشترک و جلب حمایت همه اقشار برای جنبش زنان ایران بود.



در این همایش گفتگو هائی در زمینه خشونت علیه زنان ایران وهمچنین هدف اصلی کمپین(جمع آوری یک ملیون امضا)انجام شد.



خشونت همه جانبه در ایران علیه زنان

در ایران هر روزه شاهد خشونت هایی هستیم که به صورت آشکار و پنهان بر علیه زن ایرانی به اشکال گوناگون روا داشته می شود بخشی از این خشونت ریشه در فرهنگ و سنت داشته و بخشی حاصل تداوم تبعیض علیه زنان در ساختار حقوقی ایران می باشد و دولت نسبت به تکالیفی که باید در حمایت از حقوق شهروندی نیمی از جمعیت کشور انجام دهد کوتاهی می کند و خود دولت سهم عمده ای در خشونت علیه زنان سهیم است اما زنان ایرانی نیز بار دیگر این نهیب را می زند که امروزه دیگر شهروند درجه ی دوم نیستند و نمی خواهند باشند و باید نسبت به حقوق انسانی انها توجه شود و خود نیز در جهت خشونت زدایی از زندگی خویش با تکیه بر اصل برابری گام بر می دارند. نقش حکومت در بروز انواع خشونت علیه زنان بسیار بارز است و زنان ایران با تکیه بر حقوق انسانی و برابری می دانند یکی از راههای پیشگیری از بروز خشونت ایجاد فضای گفتگو و اگاه کردن قشرهای مختلف زنان و مردان جامعه است هر چند چنین نمی شود مگر با حمایت های قانونی و تغییر قوانین تبعض امیز در کشور. لازم به ذکراست که در کشور ما برخلاف اکثر کشورهای جهان قوانین نه تنها از جرائم علیه زنان جلوگیری نمی کند بلکه خشونت بر علیه زنان را در جامعه ترویج و تشویق می کند با پشتوانه ی قوانینی که از شرع نشات گرفته است دولت با علم به اینکه بر زنان ایران ظلم و ستم روا می شود باز هم به فشارهای مختلف علیه زنان ادامه می دهد نمونه های بارز این خشونتها را می توان در سرکوب گسترده زنان در سطوحها ی مختلف مشاهده کرد از پوشش تا سرکوب عقاید کمپین برابری زنان در راستای رفع خشونت ها بر زنان در قانون قدم را بر داشته است که حتی در این عرصه نیز که مدنی ترین و قانونی ترین مسیر برای کمک به بهبود وضعیت زنان است نیز مورد شدیدترین و وحشیانه ترین خشونتها توسط دولت قرار گرفته است کمپین یک میلیون امضا در مدت فعالیت خود سعی بر این داشته و دارد که زنان را به حقوق خود اگاه و انها را به اگاهی مسلح کند
و این تفکر و شیوه خوش ایند حاکمان و قدرتهای مطلق مرد سالارانه ی ایران نیست و ما تلاش می کنیم با مدنی ترین روشها به مقابله ی این تفکر حاکمانه برخورد کنیم و اینجاست که جامعه ی جهانی باید از این جنبش حمایتها ی خود را از زنان ایران در سطح گسترده اعلام دارد(مریم خدارحمی)
بچه ها صبحتان بخير ، سلام

درس اول فعل مجهول است

فعل مجهول چيست ، ميدانيد؟

نسبت فعل ما به مفعول است

در دهانم زبان چو آويزي

در تهيگاه زنگ ميلغزيد

صوت ناساز آنچنان که مگر

شيشه بر روي سنگ ميلغزيد

ساعتي داد آن سحن دادم

حق گفتار را ادا کردم

تا ز اعجاز خود شوم آگاه

ژاله را از آن ميان صدا کردم

ژاله ! از درس من چه فهميدي؟

پاسخ من سکوت بود و سکوت

ده ! جوابم بده کجا بودي؟

رفته بودي به عالم هپروت؟

خنده ي دختران ، غرش من

ريخت بر فرق ژاله چو باران

ليک او بود غرق در حيرت خويش

خشمگين ، انتقام جو گفتم :

بچه ها گوش ژاله سنگين است

دختري طعنه زد که نه خانم

درس در گوش ژاله ياسين است

باز هم خنده هاي ، همهمه ها

تند و پيگير ميرسيد به گوش

زير آتش فشان ديده ي من

ژاله آرام بود و سرد و خموش

رفته تا عمق چشم حيرانم

آن دو ميخ نگاه خيره ي او

موج زن در دو چشم بي گنهش

رازي از روزگار تيره ي او

آنچه در آن نگاه خواندم

قصه ي غصه بود و حرمان بود

ناله اي کرد و در سخن آمد

با صدايي که سخت لرزان بود

(( فعل مجهول فعل آن پدريست

که دلم را ز درد پر خون کرد

خواهرم را به مشت و سيلي کوفت

مادرم را ز خانه بيرون کرد

شب دوش از گرسنگي تا صبح

خواهر شيرخوار من ناليد

سوخت از تب ، شب برادر من

تا سحر در کنار من ناليد

از غم آن دو تن دو ديده ي من

اين يکي اشک بود و آن خون بود

مادرم را دگر نميدانم

که کجا رفت و حال او چون بود

گفت و ناليد و آنچه باقي ماند

هق هق گريه بود و ناله ي او

شسته مي شد به قطره هاي اشک

چهره ي همچو برگ لاله ي او

ناله ي من به ناله اش آميخت

که غلط بود آنچه من گفتم

درس امروز قصه ي غم توست

تو بگو من چرا سخن گفتم

فعل مجهول فعل آن پدريست

که ترا بي گناه ميسوزد

آن حريق هوس بود که در آن

مادري بي پناه مي سوزد!


سيمين بهبهانی

فاطمه بهادری

هیچ نظری موجود نیست: