۱۳۸۸ آذر ۱۹, پنجشنبه

"ختنه" زنان، نابودی لذت جنسی دختران، همین جا در میان ما!/ نشریه آلمانی اِما - مترجم: لاله حسین پور



در سراسر جهان در هر ۱۱ ثانیه عضو جنسی ِ یک دختر ناقص می شود. ۱۴۰ میلیون دختر و زن قربانی ناقص سازی عضو جنسی خود توسط خانواده های شان می شوند. در این رابطه کشورهای آفریقایی در صدر لیست کشورهای جهان قرار دارند.
اما با این حال در همین کشور آلمان، حدود
۲۰هزار زن زندگی می کنند که از عواقب این عمل در رنج اند و تقریبا ۴هزار دختر در معرض خطر چنین رسم ظالمانه ای بوده و مورد تهدید قرار دارند. جنگی که فمینیست ها سالیان سال علیه ناقص کردن عضو جنسی زنان و محو هرگونه لذت جنسی در آنان پیش برده اند، اکنون در میان سیاست مداران و پزشکان نیز سربلند کرده است.

فادومو، دختری ست از سومالی که ٨
۰ درصد عضو جنسی اش در سن ۷ سالگی بریده و مجددا به هم دوخته شده است و از آن در حد یک سوراخ کوچک باقی مانده است. فادومو که اکنون ۴۴ سال دارد و سال هاست که در آلمان زندگی می کند، به کمک پزشکان و با عمل جراحی تلاش کرد تا صدماتی را که از طریق "ختنه" به او وارد آمده است، تا حدی ترمیم کند. او سازمان "فوروارد" را راه اندازی کرده و با جدیت هرچه تمام تر علیه نابودی لذت جنسی زنان می جنگد.
فادومو داستان زندگی خود را در سال
۲۰۰۴ در کتابی به اسم "تولد در زیر باران " به چاپ رساند. او بارها در مکان های مختلف کتاب خوانی کرد. اما این بار در ۲۵ نوامبر ۲۰۰٨، روز جهانی علیه خشونت بر زنان، در سالن بزرگ "بوندس تاگ"، مجلس آلمان در برلین، کتاب خود را می خواند که خود گویای یک برخورد جدی به مسئله "ختنه" زنان در آلمان است. این آکسیون را سازمان "فوروارد" و "تردوفم" ارگانیزه کردند.
برلین تنها شهر اروپایی نیست که در روز جهانی علیه خشونت بر زنان، مردم را به مبارزه با "ختنه" زنان فرا می خواند. هم زمان، در لندن، پاریس، مادرید، آخن و هم چنین استکهلم و اسلو نیز برنامه های عملی علیه چنین رسم ظالمانه ای آغاز شده است. در مجموع
۱۵ کشور اروپایی در این آکسیون سراسری شرکت می کنند. هدف: مقابله هرچه جدی تر با "ختنه" زنان، به ویژه در کشورهای آفریقایی. اما از جمله در اروپا و در خودِ آلمان.
اگرهنوز هستند کسانی که فکر می کنند این رسم وحشیانه تنها در آفریقا و پشت بوته های جنگل عمل می شود، سخت در اشتباهند. کشورهای فرانسه و انگلیس که مهاجرین آفریقایی نسبت به سایر مهاجرین در آن ها اکثریت دارند، زودتر از کشورهای دیگر پی به این اشتباه برده اند. آفریقایی ها سنت "ختنه" دختران را در اروپا نیز وارد کرده اند و از آن با عنوان هویت یابی دختران خود و مرزبندی با فرهنگ اروپایی و غریبه نام برده و به آن عمل می کنند.
در شرایطی که پاریس و لندن در سال های
۷۰ با اولین دختربچه هایی که در حال خون ریزی به بیمارستان ها حمل می شدند، روبه رو شدند و در مقایسه با سایر کشورها بسیار زودتر متوجه شدند که باید کاری کنند، برلین و بن تا سال های ۹۰ نسبت به چنین رسمی به مثابه یک فرهنگ ناآشنا که می بایست با آن هم زیستی کرده، می نگریستند و با تولرانس، چنین پدیده هایی را تحمل می کردند. آن ها فمینیست هایی را که در مقابل چنین رسم وحشیانه ای فریاد اعتراض به عمل می آوردند، مورد انتقاد قرارداده و آن ها را متهم می کردند که تنها یک قشر برگزیده را تحمل می کنند. چنین دورانی بالاخره گذشتند. اما امری که هنوز نسبت به آن بی اعتنایی می شود، حدود ۲۰هزار دختر و زنی هستند که هم اکنون با نقص عضو جنسی خود در آلمان و در میان ما زندگی می کنند و ۴ هزار دختری که به این رسم بربرمنشانه تهدید می شوند.
در سال
۱۹۹۹ یک دکترمصری در حین انجام عمل "ختنه" در مطب خود در برلین با دوربین مخفی فیلم برداری می شود. این دکتر در آن زمان در مقابل ۱۲۰۰ مارک حاضر به انجام عمل "ختنه" شد. ۶ سال بعد نیز در سال ۲۰۰۵ دکتری در بوخوم به این عمل شنیع مبادرت می ورزد. بسیاری نیز هستند که از آن ها مدرکی در دست نیست. اگر پزشکی برای این کار پیدا نشود، راه های دیگری از طریق خانواده یافت می شوند. آن ها فردی را که "ختنه" می کند، از آفریقا وارد کشور می کنند. هم اکنون میزان متوسط دست مزد "ختنه"کردن به ۲۰۰۰ یورو می رسد و این میزان حتی تا ۱۰ هزار یورو نیز بالا می رود. اگر خانواده امکان تهیه این مقدار پول را ندارد، یک سفر به میهن سازمان داده شده و عمل "ختنه" به راحتی انجام می شود. سئوال این است: چطور می توان جلوی چنین عملی را گرفت؟
راه حل کلیدی در مقابل ناقص کردن عضو جنسی دختران و نابودی لذت جنسی آنان، در درجه اول ارائه آگاهی نسبت به نتایج دهشتناک این عمل است.
تحقیقاتی که یونیسف و سازمان "تردوفم" در سال
۲۰۰۵ با هم کاری ِ اتحادیه پزشکان زن به انجام رسانده اند، نشان می دهد، از ۵۰۰ پزشک متخصص زنان که مورد سئوال قرار گرفته اند، حدود ۹۰ درصد از "ختنه" زنان اطلاعات کافی ندارند و مایل به آگاهی بیشتر در مورد این عمل هستند. حدود ۲۰۰ نفر از ۵۰۰ پزشک مورد سئوال قرار گرفته، هم اکنون دختران و زنان "ختنه"شده را تحت معالجه خود دارند و ٣۵ نفر آنان خبر از مواردی دادند که قصد "ختنه " دختران خود را دارند. از بسیاری از این پزشکان درخواست شده تا عضو جنسی زنان را بعد از زایمان، مجددا بدوزند و از سه پزشک به طور مشخص خواسته شده تا دخترانشان را "ختنه" کنند.

اتحادیه پزشکان آلمان، در
۲۵ نوامبر ۲۰۰۵ تصمیماتی را در جهت مبارزه با ختنه دختران به تصویب رسانده اند. از قبیل: "توصیه هایی به نحوه برخورد با زنان "ختنه"شده"، "ختنه زنان نتایج اسفبار و غیرقابل جبران فیزیکی و روحی برای زنان در بردارد".... اطلاعات داده شده در این تصمیمات حاکی از آن است که شیوه های مختلف در نحوه "ختنه" دختران به کار می رود و از پزشکان درخواست شده که "با احساس درک نسبت به این بیماران، مسئولانه به معاینه و معالجه آنان بپردازند" تأکید اتحادیه پزشکان بر آن بود که دوختن عضو جنسی زنان بعد از زایمان همان قدر خطرناک است که ناقص کردن این عضو و بعد دوختن آن از کودکی و نوجوانی. چنین عملی در هر حالت یک ضایعه جسمی جبران ناپذیر به همراه می آورد. به علاوه پزشکان می بایست فورا بعد از زایمان، مادری را که قصد "ختنه " نوازد دخترش را دارد، آگاه به عواقب این عمل کنند. "ارائه مشاوره و آگاهی فورا بعد از زایمان به مادر، تنها امکانی است که به موقع و قبل از انجام عمل "ختنه" می تواند موثر واقع شود و پزشکان می بایست به خاطر نجات نوزاد دختر از این موقعیت استفاده بهینه کنند"، هم چنین "می بایست مسئولین ارائه مشاوره به مهاجرین در این رابطه، مورد تعلیم قرار گرفته و یا مراکز جدیدی با همین منظور و مقصود تأسیس گردند"..
زابینه مولر دکتر زنان، از
۱۰ سال پیش خود را در درمان زنان "ختنه"شده، متخصص کرده است.. او صدها زن "ختنه" شده را تحت معالجه قرار داده و از آن میان به طور مشخص به ٣۰ زن، توسط عمل جراحی و باز کردن مجدد عضو جنسی او یاری رسانده است. زابینه می گوید: زنان آفریقایی "ختنه" خود را امری عادی می پندارند و تنها از نتایجی که به بار آورده است، ناراضی اند. مثل: قطره قطره ادرار کردن! این زنان درست مثل مردان شان تصور می کنند که عضو جنسی زنان اروپایی به شکل دیگری خلق شده است! پزشکان، به ویژه متخصصین زنان، اولین کسانی هستند که از نزدیک با "ختنه" یک دختر مواجه شده و آن را رویت می کنند. عکس برداری از چنین پدیده ای، وظیفه ای ست که نه تنها به یادگیری و تخصص یابی پزشکان در این زمینه یاری می رساند، بلکه ماماها و پرستاران را نیز با آن آشنا کرده و راه های کمک به بیمار را هموار می کند.
یکی دیگر از وظایف پزشکانی که با دختر "ختنه" شده مواجه می شوند، اطلاع رسانی به ادارات مربوط به نوجوانان است. هدف، در وهله اول حفاظت از خواهران جوان تر دختر که در معرض خطر فوری هستند، می باشد. هم چنین خانواده ها باید موظف شوند تا فرزندان شان را به معاینات اجباری بیاورند تا به این ترتیب هیچ موردی مخفی نمانده و دختر ناقص شده فورا تحت معالجه قرار گرفته شود.
سئوال این است: چرا چنین برنامه های عملی و پر محتوایی که توسط اتحادیه پزشکان به تصویب رسیده، در درخواست های ائتلافی دو حزب حاکم بر آلمان که به ویژه در باره "ختنه" زنان در سال
۲۰۰٨ به تصویب رسیده، هیچ گونه جایی ندارد؟
فراخوان مصوبه
۲۰۰٨ در مجلس آلمان به مثابه یک شمشیر دولبه عمل می کند. از یک طرف واقعیت است که نابودی لذت جنسی زنان در فراخوان ائتلافی به عنوان یک ضایعه برای حقوق زنان و به طور کل حقوق بشر نامیده شده است و برای مبارزه علیه چنین ضایعه ای در آلمان، یک استراتژی روشن و عملی درخواست شده است و از این زاویه چنین مصوبه ای پیش رفت قابل ملاحظه ای در مبارزه با "ختنه" زنان به شمار می رود. از طرف دیگر اما، این فراخوان نقائص بسیاری دارد. برای مثال بسیاری از مطالبات مهم زنان که از مدت ها پیش در برنامه های سازمان های متشکل و با تجربه زنان در مبارزه با این امر مطرح و درخواست شده، در مصوبه وارد نشده است..
دو انتقاد اصلی به فراخوان مصوبه
۲۰۰٨ مجلس آلمان به قرار زیر است:
اول این که دو کشور غنا و سنگال از لیست کشورهایی که به دلیل انجام عمل "ختنه" محکوم می شوند، درآمده و این دو کشور اکنون قابل اطمینان محسوب می شوند. درحالی که در واقعیت چنین نیست.
دوم این که قانون مرور زمان می بایست در این مصوبه طولانی تر شود. آن قدر که دختران صدمه دیده بتوانند بعد از بالغ شدن ، علیه نقص جسمی خود شخصا به دادگاه شکایت کنند. مانند تجاوز جنسی به دختربچه ها که قانون، مدتِ مرور زمان را تا زمانی که دختر بتواند در سن
۱٨ سالگی شکایت خود را ارائه دهد، تعیین کرده است.
اشکال مهم تر در فراخوان ائتلاف بزرگ مصوبه مجلس آلمان این است که آن ها تلاشی برای وضع یک قانون و مقررات ویژه برای نابودی لذت جنسی دختران ندارند، بلکه چنین عملی را جزئی از ناقص کردن اعضای بدن به طور عام و یا بدرفتاری بافرزند تلقی کرده و در زیر قوانین مربوطه می گنجانند. اما تشکل های زنان "فوروارد" و "تردوفم" تلاش دارند تا با نابودی لذت جنسی زنان به طور مستقل برخورد شده و این عمل قوانین مجازاتی خود را داشته باشد.
برای مثال، اگر چنین عملی در کشور محل تولد خانواده دختر انجام گیرد، بررسی آن تحت قانونِ مجازات های خارج کشوری انجام می گیرد و چون نقص عضو جنسی جزو مجازات های خارج کشوری نیست، در نتیجه قانون نسبت به عمل نابودی لذت جنسی دختران نیز فلج و بی عمل باقی می ماند. در حالی که برای مثال ازدواج اجباری دختران که در کشور محل تولد پدر و مادر انجام می گیرد، به طور مستقل وبا قانونی مربوط به خود برخورد می شود.
واضح است که تصویب یک قانون جداگانه و مستقل و مشخص تأثیر بسیار زیادی در محدود کردن حیطه عمل مزبور خواهد گذاشت. چنین قانونی در باز کردن دیدگان مسئولین مربوطه نیز نقش بزرگی بازی خواهد کرد. به ویژه ادارات مربوط به نوحوانان که غالبا به علت ترس از مارک خوردن راسیستی و واهمه از عکس العمل حاد خانواده های مربوطه، در این گونه موارد فلج و بی عمل باقی می مانند. آنان با وجود یک قانون مشخص نسبت به عمل مشخص بسیار راحت تر می توانند با موارد پیش آمده برخورد کنند.
جواهر کومار زن ٣
۱ ساله سومالیایی که خود قربانی این عمل است، می گوید: وقتی به ادارات نوجوانان مراجعه کرده تا مانع نابودی لذت جنسی دختری گردد، با این پاسخ مواجه شده که ما در زندگی شخصی این خانواده ها دخالتی نمی کنیم. البته موردی نیز وجود داشته که مسئولین مربوطه قاطعانه وارد عمل شده و با تهدید خانواده به گرفتن حق سرپرستی دختر، آن ها را مجبور به عقب نشینی از این سنت وحشیانه کرده و دختر را به طور مرتب تحت نظارت و معاینه قرار دادند.
یکی از تصمیمات رادیکال ادارات قضایی آلمان در سال
۲۰۰۴ این بود که ادارات نوجوانان دارای این قدرت باشند که به محض اطلاع از وجود چنین خطری برای دختر، حق سرپرستی را مورد بررسی قرار داده و حق اختیار اقامت فرزند توسط خانواده را محدود نمایند. یعنی خانواده قادر نیست محل اقامت دختر خود را تعیین کند. این مصوبه فورا در مورد دختری که در سن ۵ سالگی قرار بود توسط خانواده اش به گامبیا سفر کرده و عضو جنسی اش ناقص و سپس دوخته شود، به اجراء درآمد. دادگاه حق اختیار اقامت دختر را از خانواده بر اساس این مصوبه سلب کرده و تأیین نمود که خانواده حق بردن دختر را تا سن ۱٨ سالگی به گامبیا ندارند.
روشن است که این مصوبه هنوز فاصله زیادی در جهت مبارزه جدی با نابودی لذت جنسی دختران دارد و صرفا به عنوان یک اقدام پیش گیرانه تلقی می شود و هم چنان جای یک سرنخ هدایت کننده مشخص در جنگ با این سنت وحشیانه خالی است. سرنخی که روشن کند کدام اداره و کدام ارگان در این رابطه مسئول هستند.
تاکنون در آلمان موردی وجود نداشته که دختر بعد از سن
۱٨ سالگی نسبت به این عمل خانواده خود شکایت به عمل آورد. اما در فرانسه چند ده مورد از این قبیل شکایت ها وجود داشته و پرسروصداترین آن ها در سال ۱۹۹۹ رخ داده است. دختر ۱٨ ساله ای به خاطر نقص عضو جنسی بدن خود، از مادرش شکایت کرد. دادگاه با زندانی کردن مادر و هم چنین با حکم ٨ سال زندان برای شخصی که به دستور مادر دست به این عمل زده بود، خاتمه می یابد.
انگلستان که از سال
۱۹٨۵ "ختنه" زنان را قابل مجازات می داند، برنامه بسیار مشخصی دارد که طی آن روشن می کند، چگونه باید یک دختر تحت خطر مورد حفاظت قرار گیرد.

در مجموع اما، اینکه در کدام شرایط و کدام مورد می توان به موقع دخالت کرده و مانع از انجام این عمل شد، مورد سئوال و بحث است. برای مثال موردی که هم اکنون در یکی از دادگاه های آلمان درحال بررسی است، مورد دختری
۱۰ ساله است که از طرف اداره مربوط به نوجوانان به دادگاه ارجاع شده است. ظاهرا قرار بود خانواده این دختر او را به اتیوپی برده و بریدن بخشی از عضو جنسی او را به مرحله عمل درآورند. پدر و مادر این دختر در دادگاه ادعا می کنند که هرگز چنین قصدی نداشته اند و خودشان نیز این عمل را قبول ندارند.
سازمان های مختلف زنان که در این رابطه فعال هستند، برنامه های پیش گیری به موقع از وقوع این حادثه را بسیار ناکافی ارزیابی می کنند و معتقدند می بایست به طور کل به سفر بردن دختران زیر
۱٨ سال به کشورهایی که در آنان چنین سنتی رواج دارد، ممنوع اعلام شود. تنها به این ترتیب است که می توان ریسک ناقص کردن عضو جنسی دختران را پایین آورد.
اما چنین قانونی به احتمال زیاد در مجلس آلمان تصویب نخواهد شد و تنها راه عملی حفاظت از دختران و پیش گیری از چنین فاجعه ای، معاینه مرتب و دوره ای دختران است. به این ترتیب می توان امیدوار بود که بسیاری از فجایع دیگری نیز که درخانه ها بر سر دختران می آید، افشاء شده و از آن جلوگیری به عمل آید. در ضمن می بایست روشنگری درباره ازبین بردن لذت جنسی دختران در کلاس هایی که برای خارجیان سازمان دهی می شود، گنجانده شده و از این طریق به ارائه آگاهی بیشتر در این زمینه یاری کرد.
هیچ کدام از این برنامه ها در مصوبه مجلس آلمان مطرح نشده است و به همین دلیل سازمان "تردوفم" یک کمپین
۲ ساله برای پیش برد برنامه های اساسی علیه نابودکردن لذت جنسی دختران سازمان دهی کرده است. "تردوفم" یک فیلم کوتاه چند دقیقه ای ساخته که یک قیچی را در صفحه یک ساعت نشان می دهد و این قیچی هر ۱۱ثانیه یک بار به علامت بریده شدن باز و بسته می شود. در هر ۱۱ثانیه عضو جنسی یک دختر در سطح جهان ناقص شده و لذت جنسی او نابود می گردد. نه تنها در کشورهای دور، بلکه در میان خود ما!
دفتر مشاوره با مهاجرین آفریقایی
جواهر کومار زنی سومالیایی که خود این سنت بربرمنشانه را تجربه کرده است، اکنون تمام انرژی خود را در راه جنگ علیه ناقص کردن عضو جنسی دختران به کار می برد. آن هایی که به دفتر او در دوسلدورف مراجعه می کنند، اغلب بسیار جوان هستند،
۱۴، ۱۵ یا ۱۶ ساله. آن ها می گویند، چند هفته است که یکی از دوستانم به مدرسه نیامده است. آیا شما می توانید قضیه را دنبال کنید؟ برخی اوقات حتی پسران به دفتر مراجعه می کنند، زیرا در خفا شنیده اند که قرار است خواهرشان در سفر بعدی به میهن "ختنه" شود!
کومار، بعد از شنیدن چنین اخباری، فورا دست به کار شده و بعد از تحقیقات کامل به پدر و مادر دختر مزبور مراجعه کرده و تلاش می کند با آگاه سازی و روشنگری، خانواده را از انجام این عمل منع کرده و آنها را نسبت به عواقب قانونی و مجازات مربوط به آن مطلع سازد. جواهر کومار تا کنون موفق شده است
۱۲ دختر را از خطر نابودی کامل لذت جنسی و خطرات جانی که این عمل به همراه می آورد، برهاند. جواهر که خود مادر سه فرزند است، از عواقب چنین عملی به خوبی اطلاع دارد. دختران و پسرانی که به دفتر کومار مراجعه می کنند، اغلب سنی دارند که کومار زمانی در همان سن در ساعت ورزش مدرسه، بی هوش بر زمین افتاد.. جواهر ۱۴ ساله، تازه ٣ سال بود که به آلمان مهاجرت کرده بود. دکتری که جواهر را بعد از بی هوشی معاینه کرد، وضعیت او را معما تشخیص داد تا یک دکتر متخصص زنان او را دقیقا معاینه کرده و متوجه شد که عضو جنسی جواهر در سن ۵ سالگی بریده شده و سپس آن چنان تنگ دوخته شده که اولین عادت ماهانه او نمی توانست از بدنش جاری شود. دکتر به پدر وی گفت، بدن جواهر باید به سرعت باز شود وگرنه راهی به جز مرگ برایش وجود ندارد. جواهر تعریف می کند که پدرش همیشه مخالف این سنت بوده و این مادر بزرگش بود که او را مخفیانه به دکتر برده و عضو جنسی او را ناقص کرده است.. جواهر در نوجوانی هر ماه به علت پریود، دو روز مریض می شد و تازه آن زمان متوجه شد که تفاوت هایی با سایر دختران دارد و وقتی در ۱۷ سالگی ازدواج کرد، برای انجام رابطه جنسی با مشکل جدی مواجه شد. دکتر جراح می بایست بدن او را مجددا باز می کرد.
جواهر کومار از
۱۱ سال پیش تمام هم و غم خود را برای همین امر گذاشت که مانع سرنوشت مشابه برای سایر دختران شود. اولین شوک، زمانی که او در سال ۱۹۹۶ به سومالی سفر کرده بود، بر او وارد شد. او می بایست سوگواری یک خانواده را که دختر ٨ ساله شان بعد از این عمل به علت خون ریزی شدید جان خود را از دست داده بود، تجربه کند. یا زنی که بعد از زایمان، مجددا به سرعت دوخته شد و کسی متوجه نشد که او دوقلو حامله بوده و بعد از دوختن، وضعیت زن آن چنان به مخاطره می افتد که کاری از دست کسی بر نمی آمد، به ناچار او را سوار جیپ کرده و به شهر بزرگ تری که ۱۵۰۰ کیلومتر فاصله داشت، بردند و در آن جا توانستند در نهایت زندگی زن را نجات داده اما فرزند دیگر او مرده به دنیا آمد.
جواهر دست به کار شد و اولین کلینیک خود را در شمال سومالی بازگشایی کرد که متأسفانه با زلزله سونامی نیست و نابود شد. اما بعد از کمک های مالی که از این جا و آن جا به دست آورد، در اوایل
۲۰۰۹ اولین کلینیک مخصوص دختران و زنان "ختنه"شده و بچه های شان را بازگشایی کرد. اضافه بر آن جواهر موفق شده است مدرسه ای را در سومالی با ۱۱۰۰ شاگرد، ۴۰۰ پسر و ۷۰۰ دختر راه اندازی کند. شرط پذیرش دختران، ختنه نبودن آنان می باشد.
اما جواهر کومار می داند که دختران آفریقایی در آلمان نیز تحت حفاظت نیستند. جواهر خانه خود در دوسلدورف را تبدیل به مرکز مشاوره در همین خصوص کرده بود و
۴ سال تمام به زنان و دختران جوان رهنمود می داد، تا از طریق وام هایی که به او تعلق گرفت، دفتری را در این رابطه تأسیس کرد. هر هفته ۴ تا۶ مراجعه به دفتر مشاوره جواهر کومار صورت می گیرد. کومار زنان جوان را که باید بدنشان را باز کنند یا دچار جراحات چرکی بوده و یا زایمان در پیش دارند، به متخصص زنان معرفی کرده و آنان را تا به آخر همراهی می کند. در این فاصله شبکه های ارتباطی با پزشکان نیر به وجود آمده است. پزشکانی که کم کم یاد گرفته و تجربه کرده اند که چگونه با حساسیت هر چه تمام تر با چنین بیمارانی برخورد کرده و آنان را معالجه کنند. جواهر تمام سعی خود را می کند تا زنان و به خصوص مادران را از عواقب این عمل مطلع کند. گاهی شوک تراپی موثرتر از هر روشن گری عمل می کند. برای مثال نشان دادن عکس هایی از چگونگی بریدن عضو جنسی دختر و یا فیلم هایی از مشکلات زنان بعد از ناقص شدن شان، تأثیر فوق العاده ای روی زنان باقی می گذارد.
از سال
۱۹۹۹ احمد محمود برادر جواهر نیز در کنار خواهرش در این مبارزه شرکت می کند. او که شاهد رنج کشیدن خواهرش در نوجوانی بود، نمی توانست نسبت به این مسئله بی اعتنا باقی بماند. احمد محمود شغل خود را که معلمی بود، در سومالی رها می کند و در آلمان به عنوان مترجم در این مرکز مشاوره به زنانی که هنوز آلمانی بلد نیستند، کمک می کند. او تمام تلاش خود را کرد تا خواهرزاده های خود را از طریق صحبت های طولانی و راضی کردن خانواده، از این بلا برهاند. بارها پیش آمده است که او راه نمایی های بزرگی به پدران خانواده که کمتر از همسران شان خواهان این عمل بودند، کرده است و درارائه مشاوره مهارت پیدا کرده است. جواهر نیز در کنار برادرش به ارائه مشاوره به زنانی مشغول است که مجبورند برای جلوگیری از "ختنه" دختران شان با همسران شان بجنگند. بسیار پیش می آید که جواهر برای ارائه مشاوره و اطلاعات به یک خانواده مجبور است به خانه های شان برود. زیرا هستند زنانی که سال ها در آلمان زندگی می کنند اما به زبان آلمانی تسلط نداشته و حتی گاها نمی توانند سوار اتوبوس یا قطار شوند. این ها زنانی هستند که تنها با اجازه همسران شان و غالبا همراه با آنان امکان خروج از خانه را پیدا می کنند.
یک زن سومالیای اخیرا به این مرکز مشاوره مراجعه کرده و اطلاع می دهد که شوهرش قول ازدواج دختر
۴ ساله شان را به یک مرد از عربستان سعودی داده است و آن مرد درخواست "ختنه" دختر را کرده است. اکنون این مادر و دختر در خانه امن زنان هستند و از دست شوهر فراری گشته اند. در رابطه با یک مورد دیگر، جواهر کومار موفق شده است از طریق اداره نوجوانان حق تعیین اقامت دخترشان را از خانواده ای که می خواست دختر را برای "ختنه" به آفریقا بفرستد، بگیرد.
طبیعی ست که زندگی جواهر با چنین فعالیتی سخت تر شده و بارها مورد تهدید قرار گرفته است. نه تنها در آفریقا، بلکه در آلمان نیز بسیاری از اقدامات جواهر خشمگین هستند. جایزه شجاعت در
۲۲ نوامبر ۲۰۰٨ به جواهر کومار تعلق گرفت. او به این سئوال که آیا شما خود را شجاع می دانید، پاسخ داد: "به نظرم، آری".
حکم زندان برای "ختنه"کننده
در سال
۱۹۹۹ در فرانسه یک وکیل زن به نام لیندا وایل کوریل برای اولین بار موفق می شود زنی را که سالیان سال عمل "ختنه" دختران را انجام میداده، محاکمه و به ۵ سال زندان محکوم کند. ماریاتو دختری از خانواده آفریقایی (مالی) به محض رسیدن به سن ۱٨ سالگی به پلیس مراجعه کرده و از خانواده خود شکایت می کند. او و خواهرانش در معرض خطر ازدواج اجباری بوده و همگی در کودکی "ختنه" شده اند. ماریاتو سال های مدید تصور می کرد که چنین بلایی برسر همه دخترها می آید تا این که در ساعت درس سکسوآل، همین که معلم به تشریح اجزای بدن یک دختر مشغول شد و بعد در ادامه گفت که در بعضی کشورها، قسمت هایی از عضو جنسی دختر را از بین می برند، متوجه شد که قضیه از چه قرار است.
خانواده دختر حاضر به لودادن "ختنه" کننده نشدند، اما ماریاتو که هنوز اسم آن زن را به خاطر داشت، با گرفتن وکیل شکایت خود را دنبال می کند. کشور فرانسه نیز که مانند بسیاری از کشورهای اروپایی، سال ها به دلیل ترس از مارک ضد خارجی و راسیست بودن و به بهانه تحمل فرهنگ ها، با پدیده "ختنه" دختران و ازدواج اجباری هم زیستی کرده بود، از سال های
۱۹٨۰ کم کم با چنین پدیده های وحشیانه ای مرزبندی به عمل آورده و مشغول بررسی و ریشه یابی آن ها تحت عنوان ضایع کردن حقوق بشر شد. این مبارزه تا مدت ها تنها به خانواده ها توجه داشت و به کسانی که این عمل را مرتکب می شدند، توجهی نمی کرد. مورد مشخص ماریاتو که نه تنها خانواده، بلکه "ختنه"کننده را نیز به پای محاکمه کشاند، برای اولین بار اتفاق افتاد.
حوا گرو زنی که از سال
۱۹٨٣ تا ۱۹۹۴، ۴۵ دختر را "ختنه" کرده بود، در دادگاه خود را نماینده سنتی معرفی کرد که دختران را از بدنامی و فساد نجات می دهد. حوا که عمل "ختنه" را از مادر بزرگ خود آموخته است، تصور می کند به این وسیله کمک بزرگی به دختران و زنان می کند و تمام تلاش خود را به کار می برد تا این عمل را به بهترین نحو انجام دهد. افتخار او این است که زیر دست او، هیچ دختری از بین نرفته است. و به همین خاطر بسیار معروف شده بود. حتی بر سر درب خانه او صف ایجاد می شده است. به طوری که در سال ۱۹٨۴ اولین شکایت از طریق همسایگان نسبت به او انجام گرفته بود. حوا در آن زمان شکایت علیه خود را یک تلاش راسیستی می بیند و به لیندا وایل کوریل، وکیل ماریاتو اتهام می زند که نفرت از سیاه پوستان باعث انجام این محاکمه شده است. برای خانم وکیل بسیار ساده بود که این اتهام را از خود بری کند. تمام تلاش او در وهله اول برای نجات دختران آفریقایی و سیاه پوست بوده، چطور می توان او را به راسیست بودن متهم کرد؟
اکنون حوا، که بعد از
۵ سال از زندان آزاد شده، متوجه عمل خود و نتایج اسف بار آن گردیده است. او می گوید، با این که هم چنان خانواده هایی به همین خاطر به من مراجعه می کنند، اما من دیگر حاضر نیستم دست به این عمل بزنم.
لیندا وایل کوریل از سال های پیش علیه این سنت وحشیانه می جنگیده. البته خانم وایل کوریل در آن سال های می بایست به تنهایی در کریدورهای قضایی فریاد بزند. اما بعد از این که مهاجرت آفریقاییان به فرانسه آسان تر شد، وسعت به کار رفتن این سنت نیز در فرانسه شدت گرفت. هرچند که به آن به مثابه یک فرهنگ خارجی نگریسته می شد و حتی وقتی اولین دختربچه های ناقص شده با خون ریزی به بیمارستان ها آورده می شدند، با آن به عنوان تحمل فرهنگ ها روبرومی شد. تا آن که در تاریخ
۱٣ ژوییه ۱۹٨۲ مرگ یک دختر، در پاریس غوغا به پا کرد. بوبو دختر سه ماهه ای که به علت "ختنه" در خون خود غلتید، سر تیتر روزنامه های فرانسوی شد و برای اولین بار تم نابودی لذت جنسی زنان به طور علنی مورد بحث قرار گرفت. نتیجه:خانواده بوبو به ۶ ماه حبس تعلیقی محکوم شدند.
لیندا وایل کوریل به مبارزه خود شدت بیشتری بخشید و کمیته ای را در همین ارتباط بنیان گذاری کرده و فعالیت خود را ارگانیزه نمود. در اکتبر همان سال بینوتو یک نوزاد آفریقایی به بیمارستان حمل شده در حالی که از شدت خون ریزی در حال مرگ بوده است. زندگی بینوتو در آخرین دقایق نجات داده شد. با این که گزارش این واقعه به پلیس و ارگان های قضایی داده می شود، اما کسی آن را دنبال نمی کند. دلیل: بعد از مرگ بوبو، بهتر است که دیگر سر وصدای تازه ای بلند نشود!
یک سال بعد مانتسا دختری از مالی جان خود را از دست می دهد، خانواده به حبس تعلیقی محکوم می گردد. وقتی خانواده از درب دادگاه بیرون آمده و آزادانه به خانه خود می روند، مالیایی ها از شادی هورا می کشند. چرا که فرانسوی ها می توانند این سنت وحشیانه آفریقایی ها را درک و تحمل کنند! مبارزه لیندا وایل کوریل ادامه پیدا می کند و بعد از
۱۲ سال کم کم به نتیجه می رسد. او موفق می شود حوا گرو را به ۵ سال زندان محکوم کند.
اکنون حوا گرو همراه با لیندا کتابی منتشر کرده اند که در آن داستان زندگی حوا و "ختنه"
۴۵ دختر طی ۱۰ سال در فرانسه به صورت افشاگرانه تشریح شده است. لیندا وایل کوریل، وکیلی که حوا را به جرم "ختنه" دختران، برای ۵ سال به زندان افکند، اکنون نزدیک ترین دوست و حامی او محسوب می شود.
حق پناهندگی به دلیل خطر "ختنه" در آلمان
یک قاضی زن در آگوست
۲۰۰۶ با حکم خود، دختری ۱۹ ساله از نیجریه را با این که خطر "ختنه" و ازدواج اجباری او را تهدید می کند، به کشور خود بازمی گرداند. این دختر که در سن ۱۶ سالگی به این علت که قرار بود "ختنه" شود، از ده خود فرار می کند، ا کنون مجبور است به همان کشور بازگردد. دلایل قاضی عبارتند از این که: "عمل "ختنه" در قانون نیجریه ممنوع است و دولت نیجریه سعی در روشن گری و آگاه سازی مردم خود در این رابطه دارد. به علاوه دختر"ختنه" شده در جامعه به عنوان یک انسان کامل و با ارزش محسوب شده و خانواده او در اجتماع تأیید می شوند. در حالی که یک دختر "ختنه" نشده در نیجریه جایی در اجتماع ندارد و هرزه، کثیف و غیر قابل ازدواج کردن و هم چنین کسی که سلامتی خود و بچه هایش را به خطر می اندازد، محسوب می شود......" . قاضی دادگاه در نهایت با چنین دلایلی تمدید اقامت دختر ۱۹ ساله را در آلمان نمی پذیرد و او را محکوم به بازگشت به کشور خود می کند.
دختر
۱۷ ساله دیگری از سیرالئون که خواهر بزرگ ترش با وجود مخالفت خانواده از طریق افراد دیگر فامیل "ختنه" شده است، در دادگاه محکوم به بازگشت می شود. او تلاش می کند تا به حکم خود اعتراض کرده و درخواست محاکمه مجدد کند تا در نهایت و در صورت تأیید دادگاه بتواند اقامت خود را تمدید نماید.
ممنوعیت "ختنه" در قانون، هیچ گاه نمی تواند به طور قاطع مانع "ختنه" دخترانی شود که از طریق خانواده و در اختفا صورت می گیرد. اما متأسفانه تمام تأکیدات قضات آلمانی بر قانون کشور مربوطه است و به سنت حاکم در آن کشور توجهی نمی شود. این در حالی ست که آلمان در تاریخ اول ژانویه
۲۰۰۵ قانونی را گذراند که طبق آن خطر "ختنه" برای یک دختر، دلیل قاطع جهت حق پناهندگی او در آلمان محسوب می شود. بعد از سال ها مبارزه علیه نابودی لذت جنسی دختران، بالاخره قانونی که بر اساس آن زنانی که به دلیل جنسیت شان در خطر هستند، دارای حق پناهندگی در کشور آلمان را دارا می شوند، به تصویب رسید. یعنی زنان و دخترانی که در صورت بازگشت به کشورشان در خطر نقص عضو جنسی و در نتیجه نابودی لذت جنسی شان قرار می گیرند، حق اقامت دائم در آلمان را پیدا می کنند. مجلس آلمان این قانون را مجددا در ژوئن ۲۰۰٨ تأیید کرده و آن را با جمله :"مبارزه موثر با نابودی لذت جنسی زنان و دختران" تکمیل نموده است.
آری، در تئوری قانون به روشنی تفسیر شده است، اما در عمل سرنوشت چنین زنانی هم چنان در اراده قاضی دادگاه است که چگونه این قانون را تفسیر کرده و چه حکمی صادر کند. هیچ گاه در تجربه دیده نشده است که یک زن به محض ارائه خطر "ختنه" فورا حق پناهندگی خود را بگیرد.. غالب زنان آفریقایی که تقاضای پناهندگی می کنند، اعلام می کنند که قرار بوده با پیرمردی اجبارا ازدواج کنند و قبل از ازدواج می بایست "ختنه" شوند و به این دلیل فرار کرده اند. دادگاه برای بررسی چنین ادعایی به مدرک نیاز دارد اما کسی نمی تواند چنین خطری را اثبات کند و شاهدی نیز وجود ندارد. در نتیجه دادگاه ادعای زن را غیرقابل اثبات اعلام کرده و زن را کشورش بازمی گرداند.
با تمام این ها تأثیرات مثبت این قانون را نیز می توان دید. برای مثال تنها در سال
۲۰۰۵ بعد از تصویب این قانون، ٣۲ زن حکم اقامت در آلمان را از دادگاه دریافت کردند و ۶ نفر نیز موفق شدند از استرداد به کشور خود حفظ شوند. در حالی که طی ۱۰ سال از ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۵ تنها ۴٣ زن موفق به گرفتن ورقه اقامت موقت شده بودند. اداره مهاجرت و پناهندگی آلمان اعلام کرده است که در اولین سال بعد از تصویب قانون پناهندگی در مجموع ۵۶ زن نه فقط به دلیل خطر "ختنه" شدن بلکه همچنین به دلیل تهدید به ازدواج اجباری و خرید و فروش زنان به حق اقامت در آلمان دست یافتند. در سال ۲۰۰۶ این رقم به ۱۱۴ و در سال ۲۰۰۷ به ۱٨٣ نفر رسید.

(*)نشریه آلمانی اِما، شماره
۱ سال ۲۰۰۹

منبع خبر : اخبار روز