خشونت علیه زنان به اشکال متفاوت روحی، جسمی، جنسی و عاطفی در همه جوامع از زمانهای دور وجود داشته است، اما شاید بتوان گفت که یکی از بدترین و زجرآورترین این خشونتها، خشونت جنسی است، البته نه خشونتی از جنس تجاوز. بلکه خشونتی که دختران و زنان را تا پایان عمر به لحاظ جنسی ناقصسازی میکند.
تاکنون شاید واژه «ختنه» را شنیده باشید. این واژه بیشتر برای مردان کاربرد دارد و در بسیاری از کشورها بهخصوص کشورهای دارای جمعیت مسلمان، این عمل جراحی سرپایی بر روی پسربچهها و مردان صورت میگیرد که ریشه در باورهای مذهبی دارد و در مواردی نیز علم پزشکی آن را مورد تایید قرار داده است.
اما در حالی که علم پزشکی بهدلیل عواقبی که این عمل برای زنان و دختران در حین و پس از ختنهکردن به وجود میآورد، آن را کاملن مردود دانسته است، اما متاسفانه در بسیاری از کشورهای دنیا بهویژه کشورهای آفریقایی و خاورمیانه این رسم بدوی اجرا میشود. این اقدام بهحدی آثار زیانباری برای دختران و زنان قربانی خود برجای میگذارد که از واژههایی همچون ناقصسازی و یا مثلهکردن جنسی زنان برای آن استفاده میشود.
آمارها نیز در این زمینه بسیار قابل توجه و تامل است، در حالی که دنیا حتا کشورهای سنتی به سمت به رسمیت شمردن آزادی روابط جنسی در حال حرکت است، اما سالانه 150 میلیون زن در دنیا، برای این که قبل از ازدواج با مرد دیگری رابطه جنسی برقرار نکنند، ناقصسازی جنسی میشوند، بهطوری که در برخی کشوهای آفریقایی همچون مصر، سودان و جیبوتی بیش از 90 درصد زنان ختنه میشوند.
در حالی که دنیا حتا کشورهای سنتی به سمت به رسمیت شمردن آزادی روابط جنسی در حال حرکت است، اما سالانه 150 میلیون زن در دنیا، برای این که قبل از ازدواج با مرد دیگری رابطه جنسی برقرار نکنند، ناقصسازی جنسی میشوند، بهطوری که در برخی کشوهای آفریقایی همچون مصر، سودان و جیبوتی بیش از 90 درصد زنان ختنه میشوند
در این راستا و برای بررسی ابعاد این موضوع و این کهاساسن ناقصسازی زنان چیست و چه پیامدهای جسمی و روانی برای زنان دارد به گفتوگو با «ساقی لقایی»، فعال حقوق زنان نشستیم. لقایی در ابتدا با ارایه تعریفی از ناقصسازی جنسی زنان میگوید: «آنچه در واقع به غلط ختنه زنان گفته میشود، بریدن آلت تناسلی زنان و ناقصسازی جنسی و مثلهکردن جنسی زنان است.»
وی با بیان این که بر اساس تقسیمبندی سازمان بهداشت جهانی مثلهکردن آلت تناسلی زنان به چهار روش صورت میگیرد، ادامه میدهد: «نوع اول ناقصسازی شامل برداشتن جزیی یا کلی «کلیتوریس» است. نوع دوم نیز شامل برداشتن جزیی یا کلی کلیتوریس و لبهای کوچک «فرج» با یا بدون بریدن لبهای بزرگ فرج میشود.»
وی ادامه میدهد: «نوع سوم شامل تنگکردن مجرای «واژن» با ایجاد یک مهر و موم پوششی با قطعکردن و تغییر مکان دادن لبهای کوچک فرج و یا لبهای بزرگ فرج با یا بدون برش کلیتوریس است و نوع چهارم شامل هرگونه عمل خطرناک دیگر بر روی آلت تناسلی زنان به مقصودی غیرپزشکی مانند سوراخ کردن، سوزن زدن، شکافتن و غیره است.»
وی بیان میکند: «کلیتوریس، محل تجمع هورمونهای جنسی است، با تجمع این هورمونهاست که زن به ارضای کامل جنسی میرسد. وقتی این بخش از بدن یک زن بریده شود، زن در ارتباط جنسی ارضا نمیشود و بسته به میزان بریدگی موضع، در زمان آمیزش جنسی دچار درد میشود.» لقایی میگوید: «پریودهای دردناک، احتمال ابتلا به بیماریهایی همچون کیست و عفونتهای کشنده، بیماریهای دستگاه تناسلی، نازایی، زایمانهای سخت و در مواردی مرگ در هنگام زایمان، مسایلی است که زنانی که از نظر جنسی ناقصسازی شدهاند، با آن روبهرو هستند.»
وی با بیان اینکه بر اساس اسناد تاریخی، ظهور آداب مربوط به بریدن آلت تناسلی زنان برای نخستینبار در مصر باستان و در دره رود نیل بوده است، ادامه میدهد: «این عمل مذموم از مصر به نواحی اطراف مانند حوزه رود نیل، شمالشرقی و غرب آفریقا گسترش یافته است که البته در ابتدا هدف این رسم ایجاد اختلالات جنسی نبوده است، بلکه نوعی مناسکگذاری به حساب میآمده است که ریشه آن در افسانههای بدویان مصری و دیگر مردمان آفریقا یافت میشود.»
این فعال حقوق زنان با اشاره به آمار ناقصسازی زنان در دنیا، عنوان میکند: «مطابق آخرین گزارش سازمان یونیسف، 150 میلیون زن در جهان ناقصسازی جنسی شدهاند، بهطوری که در هر ده ثانیه یک دختر، هر روز شش هزار زن و هر سال حدود دو میلیون زن و دختر از نظر جنسی ناقصسازی میشوند.»
وی تصریح میکند: «در برخی کشورهای آفریقایی همچون اتیوپی، اریتره، سومالی، مصر و کنیا، آمار ناقصسازی دختران و زنان آنها به 90 درصد جمعیت زنان این کشورها میرسد.«
لقایی با اشاره به علل ناقصسازی جنسی زنان میگوید: «با ناقصسازی جنسی دختران، غریزه جنسی آنها نیز تا حدود زیادی از بین میرود و با این کار آنها تا زمان ازدواج از ایجاد ارتباط با مردان دیگر خودداری کرده و برای شوهرانشان امن و پاک میمانند، چرا که در فرهنگهای مردسالار، زن، وسیلهای برای ارضای نیازهای جنسی مرد شمرده میشود و در خوشبینانهترین حالت، وسیلهای برای بقای نسل اوست.»
وی با بیان این که ختنه ارتباط جنسی دردناکی را برای زنان به همراه دارد، میگوید: «بنابراین تمایل زنان به ایجاد ارتباط جنسی به حداقل میرسد که این امر موجب بروز اختلافهای خانوادگی میشود، تا جایی که مردها یا چندهمسری اختیار میکرده یا ارتباطهای نامتعارف خارج از خانواده و زندگی زناشوییشان برقرار میکنند که بر همین اساس، ختنه زنان پیامدهای وحشتناک روحی و روانی بر سلامت زنان به دنبال دارد.»
وی درباره وضعیت ختنه دختران در ایران نیز با بیان اینکه این رسم در غرب و جنوب ایران انجام میشود، اظهار میکند: «ختنه زنان در کردستان، خوزستان، کرمانشاه و بخشهایی از آذربایجان غربی هنوز رواج دارد، بهطوری که بر اساس اظهارات یک معلم مدرسه در پیرانشهر، از ۴۰ دانشآموز دختر آن مدرسه ۳۶ نفر ختنه شده بودند که از این میان، دو دانش آموز نیز غیربومی بودهاند. در یکی از روستاهای «بوکان»، تمام محصلان دختر یک مدرسه روستایی که ۱۸ نفر بودند، ختنه شده بودند. در منطقه «اورامان» در کردستان دوسوم دختران یک مدرسه نیز ختنه شده بودند. در کامیاران نیز گفته میشود نسبت دختران ختنه شده یک به سه است، یعنی از هر سه نفر یک نفر ختنه شده است.»
این فعال حقوق زنان ادامه میدهد: «دردآور این است که سنت بدوی ناقصسازی جنسی زنان در میان مردم مناطقی از کشور ما که این امر هنوز در آنجا رایج است، بهنام دین و با پوشش مذهب و سنت شخصیتهای مذهبی رواج دارد، در حالی که هیچ مستند تاریخی برای اجرای این سنت غلط وجود ندارد و در قرآن نیز هیچ اشارهای به آن نشده است و ختنه زنان ناشی از بازتولید ترفندهای خرافی مردسالاری برای سرکوب میل جنسی زن و تسلط هر چه بیشتر بر اوست.»
لقایی درباره شیوع ختنه زنان در سایر کشورهای جهان نیز عنوان میکند: «بر اساس اعلام پارلمان اروپا، حدود 500 هزار زن دچار ناقصسازی جنسی در این قاره زندگی میکنند که با افزایش شمار مهاجران در غرب، پدیده ناقصسازی جنسی زنان در اروپا نیز رو به افزایش است.»
وی ناقصسازی جنسی را یکی از بارزترین نشانههای خشونت علیه زنان دانسته و میگوید: «این جنایت علیه زنان که بهنام سنت، فرهنگ و گاه مذهب صورت میگیرد، در حال حاضر در بیش از 30 کشور جهان انجام میشود که در بیشتر موارد، ختنه زنان توسط خبرههای سنتی، بدون وسایل بهداشتی، داروی بیحسی و به دور از امکانات پزشکی انجام میشود که با این شرایط، انجام ختنه در مواردی حتا به مرگ منجر شده است.»
لقایی با اشاره به برنامههای جهانی برای به حداقل رساندن ناقصسازی زنان، بیان میکند: «در بین سالهای ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰ میلادی، ناقصسازی زنان تنها از بعد پزشکی مورد تقبیح قرار میگرفت، اما از سال ۱۹۹۰ میلادی به بعد در گفتمانهای پیرامون این موضوع، به نقض حقوق اصلی انسانی نیز توجه و این عمل نقض حقوق اساسی زنان و دختران شمرده شد.»
وی با بیان این که از سال ۲۰۰۳ میلادی، ششم فوریه بهعنوان روز بینالمللی عدم هرگونه مدارا با مثله کردن جنسی زنان نامگذاری شده است، میگوید: «سازمان ملل متحد برنامههایی برای کاهش قابل ملاحظه این عمل تا سال ۲۰۱۵ دارد و اقداماتی برای برچیدن این رسم در دو سطح جامعه جهانی و ملی پیشنهاد کرده است.» این فعال حقوق زنان عنوان میکند: «بنا به گزارش بنیاد جمعیت سازمان ملل طی سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۶ میزان زنانی که مورد ناقصسازی جنسی قرار گرفتهاند، بهصورت تدریجی رو به کاهش بوده است.»
وی درباره ارتباط بین مذهب و ناقصسازی زنان نیز میگوید: «رابطه مشخصی بین انجام این رسم و مذهب خاصی نیز وجود ندارد. بهعنوان مثال در ناحیهای در جنوب «نیجریه» پنج گروه نژادی، ناقصسازی دستگاه تناسلی را انجام میدهند که یکی از آنها مسلمانان و دو گروه دیگر عمدتن مسیحی هستند. دو گروه دیگر نیز دیگر مذاهب سنتیشان را دارند.»
لقایی درباره دیدگاه اسلام درباره ختنه زنان نیز اظهار میکند: «قرآن در مورد ختنه زنان صحبتی نکرده است. احادیث متناقضی نیز در رد و حرمت این عمل روایت شده است، بهطوری که در میان امامان اهل سنت احمد حنبل آن را مکرومه میداند، اما شافعیان ختنه زنان را در حد بریدن پوست کوچکی که در نوک دستگاه تناسلی زنان قرار دارد، واجب میدانند.»
وی ادامه میدهد: «موضعگیری مراجع شیعه نیز نسبت به ختنه زنان متفاوت است، بهطوری که عدهای آن را مستحب میدانند و برخی دیگر نیز آن را سنت جاهلیت قلمداد میکنند که در صورت آسیبرسانی به جسم حرام است.»
این فعال حقوق زنان درباره شیوع این عمل در بین یهویان نیز میگوید: «ختنه زنان تنها در میان یهودیان اتیوپی دیده میشود، هر چند که بین یهودیان در دوران باستان مرسوم نبوده و نامی از آن در عهد عتیق یا عهد جدید نیز نیامده است.»
این فعال حقوق زنان به روش دیگری در زمینه حذف اندام جنسی زنان بهنام «اتو کشیدن سینه» اشاره میکند و میگوید: «البته این اتفاق در حال حاضر تنها در کامرون میافتد که در این رسم زنان برای حفظ نجابت خود، برجستگیهای بدن خود را نابود میکنند.»
وی ادامه میدهد: «در این رسم مادران، کفگیر، موز، گوشت کوب چوبی و یا پوسته نارگیل را روی آتش داغ میکنند و سپس آن را بر روی سینه دختران نوجوان میکوبند که با این روش بسیار دردناک، بافت سینه آسیب دیده و تقریبن از بین میرود.»
لقایی اظهار میکند: «مادرانی که دختران خود را تحت این عمل خشونتآمیز قرار میدهند، بر اساس رسم و رسوم پوسیده خود به دنبال این هستند که دخترانشان کمتر مورد توجه جنسی مردان قرار بگیرند که 26 درصد دختران کامرونی در سن بلوغ قربانی این رسم میشوند.»
وی با تاکید بر اینکه باید پیکار علیه سنتهای غلطی همچون ختنه زنان و اتو کشیدن سینه که به ناقصسازی زنان تا پایان عمر منتهی میشود، توسعه یابد، میگوید: «آگاهسازی و توانمندسازی زنان یکی از مهمترین راهکارهای کاهش این دسته از خشونتها علیه آنهاست، چراکه بسیاری از زنان قربانی به اجرای این رسوم اعتقاد قلبی داشته و آن را جزو واجبات میدانند.»
این فعال حقوق زنان اظهار میکند: «در ایران نیز باید کارهای جدیتری صورت بگیرد، بهطوری که افراد معتمد و یا روحانیونی که از نفوذ در میان مردم برخوردار هستند، باید نسبت به تقبیح این رسم بدوی، غیرانسانی و ضدحقوق بشر اقدام کنند.»
وی عنوان میکند: «همچنین باید قوانین سختگیرانهای برای ممنوعیت ختنه زنان در ایران وضع شود که عاملان آن با مجازاتهای سنگین روبهرو شوند।» لقایی تصریح میکند: «اما با توجه به قوانین فعلی ضدخانواده و زن ستیز در ایران و نوع نگاه قانونگذاران کشور، به نظر نمیرسد که در آینده نزدیک شاهد تصویب قوانین حمایتی در این زمینه باشیم و همچنان نام ایران در لیست کشورهای اجراکننده این رسم خشن و ضدزن باقی خواهد ماند.»
افشان برزگر/ رادیو کوچه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر